فرزانه خانلرخاني, هنرمند و موسس گالري حميد
سن: 37
متولد: تهران
تحصيلات: فوق ليسانس باستانشناسي
سوابق کاري:
* کارشناس سازمان ميراث فرهنگي به مدت 4 سال
محصولات: انواع ظروف و آثار هنري شيشهاي
شيوه آشنايي با اين هنر و فعاليت در اين زمينه
"يکي از هنرهاي باستاني که مورد توجه هم هست شيشه و آثار هنري شيشهاي است. در طول دوران تحصيل در رشته باستانشناسي با اين هنر آشنا شدم. در اثر علاقهاي که به اين هنر پيدا کرده بودم رفت و آمد زيادي به موزه آبگينه پيدا کردم. حاصل اين رفت و آمدها به موزه آبگينه آشنايي با استاد سعيد گلکار تهراني, رييس موزه آبگينه و يکي از افراد تاثيرگذار و بزرگ در زمينه طراحي شيشه, و راهيابي به کارگاه ايشان بود. من و برادرم در کنار استاد اين هنر را آموخته و شروع به کار, توليد و صادرات آثار هنري شيشهاي کرديم. محصولات ما به اروپا و آمريکا صادر ميشد. در اين مدت من به طور تخصصي بر روي کاشيهاي شيشهاي کار کردم."
همکاري در قالب کار گروهي
"ما يک گروه هنرمند به سرپرستي استاد گلکار هستيم که محصولات را به کمک يکديگر توليد و از طريق سه گالري به فروش ميرسانيم. گالري حميد در واقع يکي از سه گالري بوده و شعبهاي اصلي گالري 30 تير است. گالري سوم در خيابان ميرداماد قرار دارد. در واقع کار شيشه يک کار گروهي است و کسي به تنهايي نميتواند آن را انجام دهد. براي توليد يک محصول کوچک حداقل 6 نفر دخيل هستند. من به همراه استاد گلکار عمده کار طراحي را انجام ميدهيم و پس از آن در کارگاه استاد با همکاري 20 نفر استادکار و کارگر محصولات توليد ميشوند. در يک کلمه ميتوانم بگويم در اين هنر و حرفه مانند بسياري کارهاي ديگر کار گروهي است که جواب ميدهد."
يک حادثه ناگوار و سپس ايجاد گالري حميد
"فوت برادرم ضربه بزرگي براي من بود. به مدت يک سال کار شيشه را کنار گذاشتم, اما بعد تصميم گرفتم کاري که برادرم قصد داشت انجام دهد را با اتمام برسانم. گالري حميد را با ياد و نام برادرم و به کمک سرمايه اوليهاي که پدرم تامين کرد, راه انداختم اما پس از آن با تلاش, پشتکار و صبر آن را به سودآوري رساندم. در حال حاضر حتي براي محل فعاليتم به پدرم اجاره ميدهم, البته رقم آن کمتر از ارزش واقعي نرخ اجاره است.
در گالري حميد من مستقل از گروه هستم. به اين معني که سرمايه را خودم تامين کردم و هزينههايش را شخصا ميپردازم و ريسک و سود آن متعلق به خودم است. اما محصولات موجود درگالري حميد توسط گروه هنري به سرپرستي استاد گلکار با همکاري خودم و در کارگاه استاد توليد ميشوند.
صادرات محصولات به اروپا و آمريکا
حجم عمدهاي از فروش ما به مشتريان خارجي مربوط است. علت موفقيت ما اقبال کشورهاي ديگر به اين محصولات, استفاده از روش سنتي و خاص در اين هنر است. ما به روش دميدن (فوتي) کار ميکنيم. چنين روشي بسيار سخت و توليد محصولات با اين روش طاقتفرسا است. اما حاصل کار محصولي منحصر به فرد خواهد بود. در حال حاضر اين روش تنها در سه کشور سوئد, فرانسه و ايتاليا دنبال ميشود و محصولات تهيه شده در اين کشورها بسيار گران هستند. البته اصل اين روش ريشه در تاريخ ايران دارد و با مهاجرت برخي هنرمندان ايراني به اروپا در طول جنگهاي صليبي اين هنر به اروپا نيز راه مييابد. در هر صورت وقتي کالاهاي ما با کيفيت قابل قبول و قيمت به مراتب کمتر از محصول اروپايي به آمريکا و اروپا ميرود مورد توجه ايشان قرار ميگيرد.
صادرات ما از طريق واسطهها و به روش صادرات غير مستقيم انجام ميشود. به اين صورت که واسطههايي که خود در اروپا يا آمريکا گالري دارند و يا به مراکز پخش متصل هستند از ما به صورت عمده خريد کرده و محصول را به خارج از کشور صادر ميکنند. البته به فکر ايجاد گالري در کشورهاي خارجي افتادهايم اما در حال حاضر قادر به تامين منابع مالي آن نيستيم."
مقايسه کيفيت محصولات با رقباي خارجي
به لحاظ طراحي, محصولات ما در حد محصول خارجي و حتي از بعضي جهات بهتر است, اما به لحاظ تکنولوژيک ما در ايران با مشکل کوره و مواد اوليه روبهرو هستيم که حاصل آن ايجاد حباب و کاهش شفافيت در برخي محصولات است.
مشکلات کسب و کار
> اصولا توليد به هيچ وجه توسط دولت حمايت نميشود. در هيچ جايي به دليل توليدکننده بودن امکاناتي از سوي دولت نيافتيم و يا تسهيلاتي را جذب نکرديم. در زمستان به دليل کمبود گاز و نبود نفت کوره 10 روز کارگاه تعطيل شد در حاليکه حقوق استادکاران و کارگران به طور کامل پرداخت ميشد.
> به دليل سختي کار بسياري از دانشجويان به سمت اين کار نميآيند. کار با کورههايي با دماي بالاي 1200 درجه در کارگاهي 50 کيلومتر دورتر از تهران و مدت زمان طولاني بسياري از افراد را فراري ميدهد. اغلب همکاري کارآموزان با ما حتي به يک هفته نميرسد.
> مشکلات ايمني به دليل کار با حرارت بالا
علت موفقيت از نگاه کارآفرين
"پشتکار, استقامت و صبر و حوصله بزرگترين فاکتورهايي است که بايد در اين کار داشت. اما همه اين فاکتورها کافي نيستند خلاقيت, خلاقيت و خلاقيت عامل اصلي موفقيت در اين کار است. اصولا يکي از دلايل جذب مردم به اين هنر و برقراري ارتباط با آن استفاده از رنگ, روانشناسي رنگها و بهرهگيري از خلاقيت در رنگآميزي کارها است."
مشارکت اجتماعي
"اين هنر از گذشته تاکنون مورد توجه افراد خاص بوده و هست. اما آرزوي من عموميسازي اين محصول و معرفي آن به عامه مردم است. از نظر من خانمهاي ايراني به جاي خريد کريستالهاي خارجي که بيرنگ بوده و انرژي منفي را در خود نگه ميدارد, ميتوانند محصولاتي کاملا رنگي و سرشار از انرژي استفاده کنند.
درست است که اصليترين دليل انتخاب محل گالري حميد در اختيار داشتن اين مکان بود, اما هدفي که از اين موضوع دنبال ميکردم اين بود که محصولات خودمان را نه در گالريهاي آنچناني بلکه در يک فضاي کوچک در دل شهر و در ميان مردم عادي عرضه کنيم تا بتوانم فرهنگ استفاده از اين محصولات را بين تمام افراد جا اندازم. در ابتدا خودم هم چندان به فروش مناسب اين گالري اميد نداشتم اما نتايج فروش در اين گالري من را غافلگير کرد. در حال حاضر هم مشتري محلي دارم و هم مشتريهايي که از راه دور به اينجا ميآيند و خريد ميکنند. اين که اين گالري در مرکز شهر و در يک محله سنتي جا افتاد براي من بسيار باارزش است."
شيوه برخورد با مشتري
"همانطور که گفتم يکي از اهداف اصلي ايجاد گالري حميد عموميسازي اين هنر بود. براي همين براي تکتک مشتريانم وقت ميگذارم. اگر علاقه داشته باشند در مورد شيوه توليد محصولات برايشان توضيح ميدهم و عکسهاي کارگاه را از روي لپتاپ به ايشان نشان ميدهم."
آموزش اين هنر
بسيار علاقمندم اين هنر را از طريق آموزش به ديگران گسترش دهم. اما به دليل سخت بودن کار و دوري مسير, تجربههاي آموزش موفق نبوده و بسياري از کارآموزان در همان هفته اول کار, غيب شدند. در هر صورت اگر افرادي پيدا شوند که ضمن داشتن علاقه, پشتکار و صبر لازم را داشته باشند, با کمال ميل آموزش ايشان را بر عهده ميگيرم.
فرصتهاي توسعهاي و کارآفريني در اين حوزه
به دليل تازه بودن اين هنر/صنعت براي بسياري از مردم, هنوز زنجيره توليد, عرضه و استفاده از اين هنر/صنعت شکل نگرفته است لذا به غير از توليد و حتي سودآورتر از آن فرصتهايي براي کارآفريني در اين هنر وجود دارد که علاقهمندان ميتوانند در اين حوزهها وارد شده و ضمن منتفع شدن, گامي نيز در جهت عموميسازي و توسعه اين هنر بردارند. از جمله اين فرصتها ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
* حرکت در جهت ايجاد نياز براي اين هنر از طريق يافتن کاربردهاي جديد براي آن. مانند بهرهگيري از اين هنر در طراحي دکوراسيون داخلي. دکراتورهاي داخلي ميتوانند از اين هنر در دکوراسيونهاي خود استفاده کنند و محصولاتي منحصربهفرد ايجاد کنند. ما در قسمت توليد قادر هستيم تا بسياري از نيازهاي ايشان را براساس سفارششان تامين کنيم.
* فروش اينترنتي محصولات که هم ميتواند مشتريان داخلي را متنبع سازد و هم مشتريان خارجي را پاسخگو باشد.
وضعيت رقابت در اين حوزه
حدود 6, 7 کارگاه در زمينه شيشه در ايران فعال هستند اما متاسفانه به اکثر آنها نميتوان نام رقيب داد چرا که آنها بيش از آن که يک رقيب باشند به دنبال تقليد هستند. "همانطور که پيشتر توضيح دادم کليد حياتي موفقيت در اين کار خلاقيت است. خلاقيت بيشترين تاثير خود را در زمان طراحي محصول نشان ميدهد. خيلي از مواقع کاري که ما توليد ميکنيم تک است و دومي از آن توليد نميشود.
پيشنيازهاي گام نهادن در اين عرصه
* پشتکار و استقامت (چيزي که متاسفانه امروزه در جوانان ايراني کم ديده ميشود).
* صبر و حوصله. يک محصول توليدي سه روز طول ميکشد تا از کوره بيرون آمده خنک شود و فرم و رنگ نهايي خود را نشان دهد. بسياري از محصولات در اين مرحله و پس از توليد يا به عنوان جنس دست دوم و سوم به برخي واسطهها فروخته ميشوند و يا دوباره جهت ذوب مجدد به کوره بر ميگردند.
* تحصيلات در زمينه هنر, آشنايي با فرم, روانشناسي رنگها, قالبسازي, زيبايي شناسي و ... به کارآفرين ديد و قدرت ميدهد. شايد تفاوت عمده ميان ما و رقبايمان که به تفاوت در خلاقيت منجر شده است, کمبود دانش در ميان ايشان باشد. رقباي ما تجربه دارند و توليد محصول را ميدانند اما در زمينه طراحي ضعف دارند.
* و باز هم خلاقيت, خلاقيت و خلاقيت
برخي حقايق کسب و کار مورد مطالعه
o جزيي از يک کسب و کار چند صد ميليوني است.
o قيمتگذاري در آن بر اساس محاسبه قيمت تمام شده و اضافه کردن درصدي سود به آن است.
o صادرات سهم عمدهاي از فروش در اين کسب و کار را دارد.
برنامههاي آينده
"هر چه پيش آيد خوش آيد. دوست دارم کارم را توسعه بدهم اما دست تنها هستم. توان من در همين حد است و براي گسترش فعاليت نياز به کمک دارم. در حال حاضر در بخش طراحي و توليد محصولات شرکت دارم, گالري حميد را اداره ميکنم و در سه دانشگاه بينالمللي قزوين, سوره و دانشگاه آزاد تهران مرکز تاريخ هنر تدريس ميکنم. در هفته سه روز راس ساعت 6 صبح در کارگاه حضور دارم, کارگاهي که 50 کيلومتر با تهران فاصله دارد و سه روز باقيمانده را به تدريس و حضور در محل گالري مشغولم.
چه چيزي اين هنرمند کارآفرين و گالرياش را از ساير رقبايش متمايز ميسازد:
* داشتن تحصيلات
* داشتن خلاقيت و توليد محصولات منحصربهفرد
* همکاري و آموختن راجع به هنر/صنعت مورد نظر و نزديکي با افراد برجسته اين هنر/صنعت
* داشتن روحيه کار گروهي و توانايي ادغام شدن با يک گروه کاري
* پشتکار و صبر
* استفاده از منابع خانوادگي براي راهاندازي کسب و کار
* برخورد مناسب همراه با عرضه اطلاعات به مشتريان
* تلاش جهت عموميسازي اين هنر و نه فقط پرداختن به سود
* تخصصگرايي؛ وي در مورد طراحي کاشيهاي شيشهاي متخصص شده و مابقي کار را به ساير افراد گروه سپرده ا
نظرات شما عزیزان: